ترس های وجودی انسان

اصالت وجود یا ماهیت

یکی از بحث‌های همیشه داغ بین فلاسفه در مورد اصالت وجود یا ماهیت است. به طور خلاصه می‌توان گفت اصیل بودن ماهیت یعنی آنچه در جهان عامل تاثیرگذاری است، ماهیت و جزئیات تشکیل دهنده یک شی است. در مقابل این نظریه اصالت وجود مطرح می‌شود. بر اساس اصالت وجود، جزئیاتی که عوارض وجود به حساب می‌آیند، تاثیرگذاری کمتری نسبت به اصل وجود دارند. یعنی آنچه در این میان اهمیت دارد اصل وجود شماست. و این نکته پایه و اساس فلسفه اگزیستانسیالیست است.

روان درمانی اگزیستانسیال

روانشناسی که فلسفه اگزیستانسیال را پذیرفته باشد، تلاش خود را بر این اساس بنا می‌نهد که ریشه‌های مشکلات مخاطب را درک کند. این نوع روان درمانی معمولا کمتر به دنبال ارائه توصیه‌هایی کلی می‌رود. بلکه سعی می‌کند بر اساس نوع زندگی مخاطب و توجه به انتخاب‌های او راهکارهایی متناسب با همان وضعیت ارائه دهد.

تاثیر ناخودآگاه در تعارضات درونی

هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی شود از ناخودآگاهِ خود آگاه است. ناخودآگاه انسان در مخفی‌ترین لایه‌های ذهن او پنهان شده است. هیجانات و انرژی‌های زیادی که در طول روز تجربه می‌کنیم، معمولا ریشه در تعارضاتی دارد که در ناخودآگاه ما حاضرند.

تعارضات اصیل

از نظر روانشناسی فرویدی تعارض غریزه‌های جنسی با قوانین حاکم بر جامعه اصلی‌ترین دلیل مشکلات روانی است. از نظر نئوفرویدی‌ها نیاز به مهر و توجهِ بی‌نهایت و پاسخ نگرفتن از بالغینِ مهم زندگی چنین مشکلاتی را ایجاد می‌کند. اما در منظر روانشناسی اگزیستانسیال، تعارضات درونی فرد حاصل از رویارویی با مسلمات هستی است.

چهار حقیقت وجودی

دلواپسی‌های غایی ترس‌هایی هستند که اصلی‌ترین تعارضات درونی را ایجاد می‌کنند. هر انسانی در ناخودآگاهش با این ترس‌ها درگیر است. بر اساس سبک زندگی و نوع انتخاب‌ها ممکن است یکی از این ترس‌ها از بقیه پررنگ‌تر باشد. اما در نهایت همه آنها در وجود ما دیده‌می‌شوند.

این چهار ترس عبارتند از:

  • مرگ
  • تنهایی
  • آزادی
  • پوچی

مرگ قطعی و تمایل به ابدیت

کسی نمی‌تواند مرگ را به هیچ‌روی انکار کند. از سوی دیگر انسان درون خود میل به جاودانگی را می‌یابد. هرچند می‌داند عمیقا تنهاست. ولی تمایل به معاشرت او را دیوانه می‌کند. یا متوجه است که باید برای زندگی خود تلاش زیادی بکند تا بتواند معاش سالمی داشته باشد. اما در نهایت سایه مرگ بر تمام این تلاش‌ها خط بطلانی می‌کشد. این تعارضات درون انسان را متلاطم و ناآرام می‌کند.

نتیجه گیری

آنچه اهمیت دارد، وجود انسان است. همین که هستیم و می‌توانیم زندگی را تجربه کنیم فراتر از هر حادثه و عارضه دیگری قرار می‌گیرد. گوهر وجود علیرغم تمامیت اصیلی که به بودن ما در جهان می‌دهد و رسمیت قاطعی که به حیات ما می‌بخشد، ما را با چهار ترس اصیل رو به رو می‌کند. ترس از مرگ، تنهایی، آزادی و پوچی ارمغان اصالتی است که وجود به ما هدیه می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *