«اسکایلر وایت» زنی است که جذابیت، انعطاف، لطافت، اقتدار، هوشیاری، غرور و مهر را به زیبایی در خود جمع کرده است. در بیشتر فیلم هاو سریال های بزرگ با زن هایی ابرقدرت رو به رو هستیم که به سادگی مردان دیگر را در جنگ های تن به تن شکست می دهند. و یا در پست های بالا با مشاغل سخت و حساس دست و پنجه نرم می کنند. اما اسکایلر وایت داستان متفاوتی دارد.
اسکای حسابدار یک شرکت بزرگ بوده است ولی حالا به دلیل رسیدگی به خانواده آن را رها کرده و زنی خانه دار است. عشق به همسر و پسر را می توان در رفتارهای ظریف و نگاه لطیف نسب به آنها، صحبت های دلجویانه ای که در برابر خدشه دار شدن غرور همسرش می زند، ادراکی که از تمایل پسرش برای یافتن هویتی مستقل نشان می دهد، صرافت او در مرتب و عالی نشان دادن اوضاع خانه علیرغم فقر شدیدی که با آن رو به رو هستند، فهمید.
اسکایلر شوهر تنها و درمانده خویش را هرگز سرزنش نمی کند. حامی اوست و در زمان بیماری علیرغم نگرانی خود تلاش می کند با امید بخشیدن به وی برای شروع درمان، بهبودی او را امری قطعی جلوه دهد. اسکایلر برای حل بحران خانواده به هروسیله ای چنگ می زند. امیدبه آینده بهتر گزینه منتخب اوست. هرگز نمی گذارد همسر بیمارش خود را در شُرُف مرگ ببیند و تلاش دارد او را وادار به حرف زدن در مورد فشارهای روحی اش بکند.
اسکایلر به خاطراتی که از این مرد دارد احترام گذاشته و عشق زناشویی خود را پاس می دارد. وقتی والتر در بن بست عجز و ناتوانی دست و پا می زند و در غار مردانه خود فرو رفته تا برای نجات جان خود و آینده خانواده اش چاره ای بیاید، اسکایلر برای فهمیدن علت ناآرامی های همسرش دست و پا زده و از اطرافیان کمک می طلبد.
در مراحل اول راه های عادی را امتحان می کند. با خواهرش درد دل می کند. از او و شوهرش می خواهد تا با مطرح کردن مشکلات خودشان والتر را به حرف آورند. در یک نشست خانوادگی بالش نوبت را به دستش می دهد تا حرف های دلش را بگوید. اسکایلر به صرافت افتاده و در برابر بی اعتنایی ها و غیبت های شوهرش توجیهات بی منطقی می کند تا اتهام خیانت یا هر اقدام اشتباه دیگری را از او دور سازد. در ابتدا با اصرار و ابرام بر فهمیدن راز شوهر تاکید می ورزد اما کم کم همه چیز فرق می کند.
به زودی اسکایلر می فهمد همسر عزیزش قضیه پیچیده ای را از وی پنهان می دارد و از شئامت این داستان می ترسد. اما اکنون با اسکایلر دیگری رو به رو می شویم. بر خلاف رویه رایج میان خانم ها، اسکای از اصرار دست می کشد. فیلمنامه شخصیت ها را به چالش برده و از آن ها شخصی دیگر برخلاف کلیشه های رایج بیرون می کشد. اسکایلر از اینجای داستان بر خلاف انتظار مخاطب رفتار می کند. سیاستی مشابه را با همسرش در پیش می گیرد. والتر دیگر نیازی به ساختن دروغ های متنوع برای توجیه غیبت هایش ندارد. زیرا همسرش رفتاری عادی دارد. اما هرروز صبح سوار ماشین شده و تا عصر به خانه باز نمی گردد. در برابر درخواست توضیح هم تنها نگاهی معنادار به والتر می کند.. البته در پیش گرفتن این روش اسکایلر را خوشحال و راضی نمی کند. بلکه به شدت تحت فشاری روانی و عصبی قرار می دهد.
در فیلم می بینیم که در پمپ بنزین علیرغم آگاهی به ضرری که سیگار برای جنین دارد، در ماشین سیگار می کشد و می توان از نگاه پردردی که در چشم هایش جاری است، فهمید چقدر این دوری و سکوت گزیدن برای او به عنوان زنی برون گرا و اجتماعی سخت است.
سرانجام نقشه اسکایلر جواب می دهد. والتر که بزرگترین دارایی خود را خانواده اش می داند، مستاصل می شود و توضیحات غیرقابل قبولی می دهد. ولی اسکایلر بازهم خود را گول نمی زند و می پذیرد که همسر عزیزش یک دروغگو است. در ادامه اسکایلر در مبارزه ای با همسرش در مسیر طلاق گرفتن، برنده نمی شود. اما در همین باخت هم منحصر به فرد است. او انتخاب می کند که همراه همسرش باشد. البته این همراهی از نوع دیگری است. رابطه زناشویی این زوج از قالب معصوم و پاک گذشته خود خارج می شود. اسکایلر از ابراز توجه و محبت به همسرش دریغ می ورزد و به وضوح در رفتارهای او کم شدن عاطفه مشهود است.
در این فیلم شخصیت اصلی زن در نهایت با همسر خویش همراه می شود. اما نه غصه می خورد و نه سرکوفت می زند. حتی با هوش و درایت خود مرد را برای یافتن بهترین راه پولشویی راهنمایی می کند. ملاحظه کاری های دقیق و ظریفی که در نظر می گیرد حتی به فکر وکیل والتر هم نمی رسد. او زنی مهربان و باهوش است که به خوبی می فهمد کدام انتخاب در هر زمان و موقعیتی برای خود و خانواده اش به صلاح است.
ادامه دارد…
14 پاسخ
به نظر من یه زنی موفقه که تمام خودشو برای شوهرش نذاره!!
ممنون از توجهت مائده جان😍
من سریال رو ندیدم. البته دیدم فقط سه قسمت اخرشو. و قبلش هم شفاهی فهمیدم. به هر حال مثل همیشه زیبا نوشتید.
ولی خب چیز زیادی نفهمیدم ازش
ممنون. چرا نفهمیدید مگه واضح نیست؟ دیدن فیلم مهم نیست، اینا همه بهانه هایی برای نوشتنه
جنگیدن برای داشتن بهترین هایی که حق خودت می دانی از مولفه های بانوان موفق از جمله این بانوست.
ممنونم زینب جان که اینقدر قشنگ و شیرین ما را با دنیای اسکایلر آشنا کردی👏👏👏👏
ممنونم که افتخار میدید و مطالعه می کنید. در واقع خانم ها دنیای مستقل و متفاوتی دارن که جای داستان ها و حرف های زیادی داره اسکایلر بهونه ای بود برای یادآوری خیلی حرفا
اسکایلر از اون شخصیت‌ها بود که زودتر از دیگری فهمید فرد مقابل راه رو کج گرفته.
جایی که مدام والتر وایت خودش را مدام با جمله من به خاطر خانواده این کار رو کردم خودش رو گول می‌زند. اسکای بشدت معتقد این جمله جفنگی بیش نیست و خود والتر آخر قضیه تازه به طور بلند اعتراف می‌کنه که داشته از بد بودن لذت میبره اما اسکایلر متوجه بدی شد در همون وهله اول.
این چیزی بود که اسکای رو متفاوتش کرد که بدی شناس بود و توانست مدتی بدی رو بپذیره و بعد به راحتی کنار کشید
ببین این چیزی که الان گفتی نکته ای بود که خیلی زور زدم بگم ولی نتونستم! والتر شاید باهوش تر بود ولی با دورویی خودشو گول می زد. ولی اسکایلر چشم تو چشم بدی و شئامت شد و اونو پذیرف و خواست که وسط داستان باشه. نه چون شرایط خانواده اش بد بود. بلکه اسکایلر مثل هرزن موفق دیگه ای یه صبر و پشتکار عظیمی داشت. بلکه چون شوهرش غرق شده بود و اسکای چاره ای جز همراهی نمی دید.
پذیرش!!! نقطه تمایز اسکای و والتر همین بود…پذیرش!!
ممنونم ازت زینب جان ، با خوندنش یه ایده ای برای داستان به ذهنم اومد😍
و از اینکه با دنیای این فیلم آشنا شدم خوشحالم🌻
من از شما ممنونم که قابل دونستید و خوندید و ممنونم به خاطر حسن نظرتون به قلم بنده
چقدر خوشحالم! و خوشحال تر میشم اگه داستانتون رو حتما توی پیوی برام بفرستید
روایت ساده ای از شخصیت اسکایلر… که سعی شده شور درونی که از دیدن فیلم و شخصیتهای فیلم ایجاد شده را در قلم خود نشان دهد…
ممنون از توجهتون روایت ساده خوب بوده یا نه؟!🤔
بسیار نوشته جالب توجهی بود برام. نگاه به فیلمی که دارای تم مردانه است (منظورم کارتل های مواد مخدر و عمده قاچاقچیان مواد مخدر) و نقش اول و دوم آن مرد هستند.
اما در نوشته شما مقداری جانبداری زنانه دیدم و احساس کردم زیادی اسکایلر را بزرگش کرده اید و در قسمت هایی که از هنوز هم طلاق نگرفته و اعمال خارج از تعهد زناشویی دارد را نادیده گرفتید.
بسیار لذت بردم از این نوشته، موفق باشید
اول از اینکه افتخار دادید و مطالعه کردید ممنونم
اما در مورد نگاه جانبدارانه باید یه چیزی که اون لحظه احساس کردم رو توضیح بدم
به نظرم در زندگی واقعی هم مثل بخش های مختلف شخصیت پردازی آدم ها در یک فیلم، احساسات و افکار ضد و نقیضی بر آدم مستولی میشه.
یه جاهایی ما حتی از خیال پردازی هامون هم می ترسیم و یه جاهایی از معصومیت خودمون به گریه می افتیم.
ایراد شما نسبت به شخصیت یکپارچه اسکایلر تا حدودی وارده، اما من واکنش اسکایلر و شخصیت اونو در برابر مردی تحلیل کردم که اونو نادیده میگیره و بر خلاف رسم همیشگی خونوادگی خودشون قدم اول نابودی صمیمیت رو بر میداره. توی این یادداشت من تحلیلی از کل شخصیت ارائه ندادم فقط یک مقایسه داشتم بین واکنش اسکایلر و سایر زن ها اون هم فقط در اون موضع خاص
بازم از توجهتون ممنون