قسمت بیستم از سلسله یادداشت های شرح واژه «تداوم»
مغز موجود بیشعوری است.
این نکته مهم را دوستی میگفت که از مغز خویش استفاده های زیادی کرده بود. می گفت مغز انسان به حدی راحت طلب است که دلش می خواهد فقط وارد کارهای بسیار ساده بشود. اگر یک بار کاری را انجام دادیم و در حین انجام آن دچار احساس شرم یا نقص بودیم می توان یقین داشت که سرنوشت آن کار به تداوم منجر نخواهد شد.
به همین دلیل برای تبدیل یک رفتار به عادت توصیه می کنند عوامل متعددی را در جذاب سازی آن دخیل نمایید. مثلا اگر شما تصمیم می گیرید در خانه ورزش کنید اما وقت زیادی برای انتخاب لوکیشن ورزش خود می کنید یا در انتخاب لباس خود تامل دارید باید آمادگی این را داشته باشید که دفعه بعد وقتی به ورزش فکر کنید، ذهن شما این ایده را پس بزند. حال اگر در زمان ورزش کردن ناچار شوید به غذا سربزنید و تماس تلفنی را هم جواب بدهید، دیگر امیدی به همکاری مغز خود نداشته باشید.
هرچقدر مقدمات انجام کاری را کوتاه کنید، عملگرایی ساده تر و تبدیل آرمان به عادت سریعتر رخ می دهد. تسهیل مقدمات سبب شیرین ساختن آن نیز می شود. چرا که انسان از اینکه مفید باشد و خود را غرق در کارهای مورد علاقه خودش ببیند بسیار خرسند می شود. پس اگر با دیدن برنامه های عملی آغوش می گشاید.
زمانی که هرتصمیم ما به شکست و ناکامی منجر شده باشد، مغز برای حفظ حیثیت و آرامش ما تمام قد در برابر این تصمیمات می ایستد. پس برای اجرایی شدن یک تصمیم باید در مرحله اول تمرکز خود را بر افزایش احساس کامیابی تلاش کنیم.
تسهیل مقدمات در کنار احساس کامیابی اولین گامِ رسیدن به عادت است. فرض کنید مشغول شکستن تخمه هستید. مغز شما قبل از بلعیدن دانه اول دستتان را وادار می کند که دانه دوم را به دهان نزدیک کند. چرا که تخمه شکستن سراسر لذت و شور و فایده است.
می خواهید به ورزش کردن عادت کنید؟
مکان و لباس خود را از قبل آماده کرده و وقتی همه کارها را سامان دادید سراغ عملی کردن این تصمیم بروید و با پخش جذابترین موسیقی مورد نظر خود ورزش را آغاز نمایید.
می خواهید به باشگاه پنج صبحی ها ملحق شوید؟
لپ تاپ خود را در حالت آماده بگذارید و به محض بیدار شدن بخشی از فیلم طنز مورد علاقه خود را تماشا کنید. در کنار لپ تاپ هم قهوه و بیسکوییت محبوب فراموش نشود!
یک پاسخ
چه نکته مفید و موثری 👌