چرا شخصیت؟ (۲)

قسمت دوم از سلسله یادداشت‌های مربوط به «شخصیت‌پردازی»

«داستان» به مقوله یک سفر

 به عنوان یک نویسنده به مقوله داستان چه نگاهی دارید؟

آیا داستان را یک سرگرمی می‌بینید؟

آیا مهارت خود را در داستان نوشتن مانند هرمهارت دیگری می‌سنجید که در صورت خبره‌شدن در آن می‌توانید دنبال کسبِ درآمد و ارائه محصول باشید؟

آیا به تحولی که نوشتن یک داستان در شخصیت خود شما ایجاد می‌کند، هیچ توجهی دارید؟

نوشتن داستان یک مهارت معمولی نیست. اگر به این کار به چشم مهارتی معمولی بنگریم، محصول نهایی ما هم روایتی عادی از یک واقعه خواهد بود. طوری که چند نفر در آن سخن گفته و حادثه‌ها را شکل خواهند داد.

اما داستان یک سفر است. سفری به اعماق روح انسان‌. در این سفر شما تور خود را دل ماجرا انداخته و از بطن شخصیت حادثه صید می‌کنید. داستان با جان شما آمیخته شده و بعد از نگارش یک قصه خوب، متحول خواهید گشت.

نقشه راه

در نوشتن داستان هم مانند هر مهارت دیگری با عناصر و عوامل متعددی روبه رو هستیم. می خواهیم داستانی خلق کنیم. اما هنگام یادآوری عناصری که باید در به کارگیریِ آنها مهارت خود را افزایش دهیم، از جهان داستان می‌ترسیم. زاویه‌دید، پیرنگ، فضاسازی، کشمکش، دیالوگ، تعلیق، صحنه، درونمایه و … کلماتی آشنا هستند. واژه‌هایی که هرنویسنده‌ای برای افزایش مهارت خود با آنها مواجهه داشته است.

نکته اصلی در یادگرفتن مهارت داستان نویسی یا به عبارت بهتر در ارتقاء این مهارت، داشتن حرکت گام به گام است.

یعنی به جای اینکه از ابتدا با اندیشیدن به عناصر مختلف دچار تشتت شده و تمرکز خود را قربانی کنیم به اولین گام بیندیشیم و تلاش کنیم در همان گام مهارت خود را بیفزاییم.

با تمرکز بر گامِ اول خواهیم دید سایر عناصر جایگاه خود را در ذهن ما پیدا خواهند کرد. و به شکل ناخودآگاه به درک عمیق‌تری از آموزه‌های کتب یا دوره‌های آموزشی خواهیم رسید.

اگر تلاش کنیم گام اول را به درستی برداریم در مغز ما مسیر رسیدن به یک داستان خوب را هموار خواهد کرد. اما گام اول چیست؟

اولین یا مهم‌ترین

در استفاده از عبارت «مهم‌ترین گام» اغراقی نشده است. وقتی به پیرامون خود با نگاهی ژرف می‌نگریم، انسان‌ها را راقم سطور حیات می‌یابیم. آنها بازیگران این عرصه هستند. به همین‌دلیل هر حادثه‌ای در بستر فرهنگی متفاوت رنگ و بوی منحصر به فردی می‌گیرد.

فرهنگ توسط انتخاب‌های افراد ساخته می‌شود. وقتی به مرور انتخاب‌ها به جهت خاصی سوق داده می‌شوند، شاهد ایجاد عاداتی هستیم که شخصیت‌ها را تغییر می‌دهد. مثلا وقتی در بستر یک فرهنگ همدلی به یک عادت بدل شده باشد و افراد یادگرفته باشند به جای رقابت و حسادت در شادی‌ها و غم‌های هم‌نوعانشان شریک ‌باشند، اگر سیل یا زلزله‌ای عظیم رخ دهد یا بیماری مسری همه‌گیر شود، مردم به جای جنگ و دعوا یکدیگر را یاری می‌کنند.

پس برای پرداختن به داستانی که حوادث را باید در بستر آن شکل داد، سراغ شخصیت‌ها می‌رویم. گام اولیه سبب می‌شود هرشخصیت حوادث پیرامون خودش را به همراه خود به دلِ داستان بیاورد. اگر شخصیت‌ها را درست بشناسیم در نهایت نمی‌توانیم از چارچوب ارزشی آنها خارج شویم. این امر سبب می‌شود برای طراحی پیرنگ قصه به مشکل خاصی برنخوریم.

نوشتن داستان با شناخت خانواده(!!!)

در این کارگاه ما در دو فاز با شما همکاری خواهیم داشت:

  • در فاز اول شما یک الی پنج نفر از نزدیکان خود را در نظر می‌گیرید. توجه داشته‌باشید که باید به طور کامل به ابعاد شخصیتی این افراد مسلط باشید. چرا که مرحله به مرحله بنا داریم آنها را توصیف کرده و پیچیدگی‌های رفتاری و اخلاقی آنها را شرح دهیم.
  • در فاز دوم به سراغ کهن الگوهای شخصیتی می‌رویم. لذا سراغ الگوهای شخصیتی انیاگرام رفته‌ایم. بعد از آشنایی با این الگوها سعی می‌کنیم شخصیت‌های مورد نظر خودمان را بر یکی از این الگوها تطبیق بدهیم.
  • نتیجه تلفیق این دو فاز ساختن شخصیت‌های حقیقی خواهد بود. افرادی که بی‌منطق عمل نمی‌کنند و جهان اطراف خود را می‌توانند بسازند.

چند مثال

اگر شخصیت خود را درست بشناسیم و موفق بشویم این شناخت را در داستان خود منعکس کنیم، چنانچه مونث داستان از همسر خود خسته شود سر دوراهی جدایی یا سازش نخواهیم ماند. زیرا با توجه به الگوی شخصیتی او تشخیص خواهیم داد انتخاب وی چه خواهد بود:

  • آیا آنقدر محتاط و وسواس هست که ترس از آینده افکارش را فلج سازد که نتواند حتی به جدایی بیندیشد؟
  • آیا شخصیت ما در الگوی هنرمند بوده و روحِ آزادش زندگی کردن در جایی که عشق کافی را دریافت نمی‌کند، برنمی‌تابد؟

پاسخ این سوال‌ها از ذهن نویسنده برنخواهد خواست. بلکه خودِ شخصیت مارا به بهترین پاسخ می‌رساند.

پس با مهارت یافتن در شخصیت‌پردازی:

  1.  اصلی‌ترین رکن داستان را به خوبی خواهید شناخت.
  2. با تسلط بر شخصیت‌پردازی، به راحتی وارد شناخت سایر عناصر خواهید شد.
  3. برای پرداختن به حوادث داستان و رقم زدن حادثه نهایی، دچار مشکل نخواهید بود.
  4. علاوه بر چیره‌دستی در جهان داستان به تحلیلی همه‌جانبه در مورد رفتارهای اطرافیان خود خواهید رسید. به مرور سوتفاهمات سابق نسبت به آنها در ذهن شما پاک شده و خود را فردی مهربان‌تر خواهید یافت.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *