آنقدر خوبی که نمی توانم دوستت بدارم (۴)

قسمت چهارم از شرح واژه «تداوم»

وسوسه شده بودم. نگاهی به بخش های ناخوانده جزوه کردم و کمی تردید کردم. این اولین شبِ امتحانی بود که تا صبح بیدار نمی ماندم و مطمئن بودم نمی رسیدم پنج بار جزوه را مرور کنم تا مطمئن شوم به تمام بخش های آن مسلط شده ام. در نهایت وقتی با آغوش باز از این پیشنهاد استقبال کردم، برای اولین بار ضربه ای به کمال طلبی من وارد شد.

آغاز مرحله جدید زندگی من از روزی کلید خورد که از آن امتحان نمره کامل را دریافت کردم. آن روز چیزی درون من تغییر کرد. فهمیدم لازم نیست به این اندازه برای حصول نتیجه تلاش کنم. پس انرژی کمتری صرف امتحانات و عبور از آنها می کردم. حالا که پاس کردن دروس اولویت خود را از دست داده بودند، فکرم باید درگیر چیزهای دیگری می شد. لذا موفق شدم بعد از چندین سال دوباره رمان خواندن را از سر بگیرم.

قسمت اول این یادداشت ها را از اینجا بخوانیم

مهم ترین آسیبی که کمال طلبی به من می زد، «رها کردن امور» بود. در نگاه اول اینطور به نظر می آید که کمال گرایی سبب می شود ما کارها را عالی انجام بدهیم. شاید حتی در چند مورد هم همینطور باشیم. اما این فقط یک چهره صفت مورد نظر است. در جلوه ای دیگر زمانی که شک می کنیم به توانایی خودمان برای کامل و عالی انجام دادن یک کار، آن را رها کرده و ذهنمان اجازه نمی دهد به انجامش حتی فکر کنیم.

این پروسه کم کم ما را از انجام کارهای زیادی منع می کند. و سبب می شود از فعالیت هایی دور بمانیم که ممکن است رشد و شکوفایی ما در همان ها باشد. حتی به خاطر تمنای عالی بودن حاضریم رکود و سکون را تحمل کنیم. اما فقط زمانی خود را نشان دهیم که می دانیم به بهترین وجه تحسین خواهیم شد. به مرور خواهیم فهمید ارمغان کمال طلبی ایجاد «خودشیفتگی» نیز بوده است.

کمال گرایی هرگز خودش را به عنوان یک نقطه ضعف قبول ندارد. بلکه در مغز ما میتینگ های پرطمطراق راه می اندازد و مدام حد و شأن ما را یادآروی می کند. مبادا به دام فرصت های کوچکی که با اندکی تلاش می توانند بدل به موقعیت های چشمگیر بشوند، بیفتیم. در این زمینه شبیه «وسواس» عمل می کند. افراد وسواسی نیز با افتخار خود را از بقیه برتر می بینند. چون معتقدند می توانند در پاکیزگی بی مثالی زندگی کنند.

پادکستی مفید در مورد این موضوع

سخت می توان کسی را قانع کرد که این سخنان دام ذهن اوست. پس اگر شما خود را نسبت به کمال طلبی تان در ستیز می بینید، خداوند را شاکر باشید. زیرا اکنون می توانید با یافتن چاره های گوناگون خود را از این دام رها سازید.

شاید بیراه نباشد که ادعا کنیم یکی از مهم ترین دشمنان تداوم کمال طلبی است. این دو صفت در تناقض هستند. جایی که کمال طلبی باشد تداوم یافت نمی شود. و کسی که بخواهد در مسیر خود حرکتی مداوم داشته باشد نمی تواند در این مبارزه شکست را بپذیرد.

تداوم حرکت مبتنی بر اغتنام فرصت های کوچک است. چنانچه قدر «لحظات مفید» را دانستیم می توانیم امیدوار باشیم که در ایام کهولت به «سال های مفید» خود ببالیم. در اولین گام باید خود را راضی نماییم که می شود به نتایج کوچک هم بسنده کرد. و می شود با فعالیت های کوچک به مرور در ساختن بنیاد شخصیت مورد نظرمان کوشا باشیم.

 

 

غلبه بر کمال گرایی راه کارهای مختلفی دارد. مفهوم اصلی همه آنها به «ساده سازی» بر می گردد. این حقیقت که هر پدیده پیچیده و عظیمی زمانی ساده ترین بنیاد را داشته است، ما را در اجرای مهندسی معکوس یاری می کند: اگر می خواهید به هدفی بزرگ و پیچیده برسید، از گام های کوچک و ساده شروع کنید. تلاش هایی که کم کم برایتان معنادار می شوند. هرچند در نگاه اول شبیه دست و پا زدن غریقی ناامید باشند.

3 پاسخ

  1. 👌👌👌عالی بود.مقایسه کردن، سرزنش و عیب‌جویی کردن و یا از طرفی دیگه تعریف‌های بیش از حد باعث ایجاد کمال‌گرایی در کودکی می‌شه. و لازمه گره‌گشایی از هر کدوم از این عوامل بشه

  2. سلام به شما
    متن واقعا جذاب بود و سرشار از نکاتی که نمی دانستم….
    پیش به سوی تداوم و ترک کمال طلبی احمقانه💪

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *